از مترو تجریش اومدیم بالا، اومدیم بالا، اومدیم بالا ... وسطاش رفیقم گفت : منو ول کن برو! اونوسط یه خانمی داد زد : ما مردیم، چرا این پله ها تموم نمیشن؟!
یه آقایی هم تا وضع حمل پیش رفت.
گاهی یکی اشتباه میفهمه، اینکه تو فقط باهاش دوستی و اون داره فراتر میره، خیلی جلوتر رفته و اصلن قرار هم نیست تو اونجاها بری. یه مدل مضحک ترش هم هست که یه جور دیگه اشتباه میفهمه اینکه فکر میکنه تو داری فراتر میری و تذکر میده! این دیگه قوز میشه بالا قوز!
بی شعوری هم کتاب دارد ، آداب دارد، رسوماتی دارد،
آدمها که عاشق میشوند(مخصوصن جوانترها) فکر میکنند عشقشان با بقیه فرق دارد، این بقیه هستند که درک نمیکنند، نمیفهمند، اما گذر زمان بی رحم است.