دلتنگی تو را وا میدارد دست کنی توی خاطراتت بوی هر آدم بیربط و با ربطی را بیرون بکشی و توی هوای احساست پخش کنی.
ای لیا
زندگی اینطور است، میرود و برایش اهمیتی ندارد که تو نشستهای یا با او همراه شدهای، گاه میدود و نگاهت نمیکند که نفست بریده است، زندگی بیرحمانه به جلو میرود.
ای لیا
اولین بار که بوسیدمش حس کردم جهان ایستاد، اندوه از زمین پاک شد، رنگ زندگی تازهتر شده بود، اولین بار که بوسیدمش یک نقطه خالی درونم پر شد.
ای لیا