بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

1497


دلم برای خودم تنگ میشود گاهی، نگاه میکنم به چیزهایی در گذشته، دلم برای خودم می‌سوزد ... دوست دارم گریه کنم، ولی قورت میدهم. همان خیسی آرام نشسته توی چشمها را هم‌ پاک میکنم.



1494


اون عشق‌هایی که به سرانجام نرسیدن و فرصت نکردیم توش از همدیگه متنفر بشیم همیشه توی ذهنمون هستن و فکر میکنیم اون رابطه اگر شکل میگرفت همیشه خوش و خرم بودیم ولی خب تو اونم قطعن گند میزدیم.



1490


‏گاهی نیاز داریم به هوای تازه، راه تازه، حرف‌های تازه ...


ای‌لیا



1478


‏پرسید رنج چیست؟

گفت: دوست داشتن توی دلت جوانه بزند درختی شود، ولی نگویی!



1468


آدم است دیگر، در هشت سالگی عاشق میشود در هشتاد سالگی دوزاریش می افتد!



1460


‏بهش نگو : بیام دنبالت؟ بهش بگو: میام دنبالت.



1450


‏الان رقابت بین کافه‌هاست که سفارش رو تو عجیب‌ترین ظرف ممکن بیارن، دمنوش رو بریرن تو استانبولی یا کیک رو تو الک بیارن!



1448


و انسان گناه بود سرشار از عذاب وجدان ...



1445


‏برای فراموش کردن آن که دوستش داری و نباید دوستش داشته باشی رنج می‌کشی، فراموش نمیکنی!



1444


‏بهترین روزهای زندگیمان همانهائی بودند که به بی‌تفاوتی گذشت.



1438


‏میگه مرد شکمو خوبه قهر هم که کنه وقتی گشنش بشه خودش برمیگرده.



1436


دلمان به این خوش است که فراموش می‌کنیم، اینکه یادمان می‌رود، دوباره برمیگردیم و از سر خط شروع می‌کنیم اما یک جائی یکهو یک بو، یک آهنگ آشنا، یک تصویر، یک خیابان تو را برمیگرداند ...



1416


مهم نیست بقیه فکر کنن تو باحالی یا نه، مهم اینه که خودت فکر کنی باحالی، شبیه خودت راه برو!



1403


‏چند نوع گاو داریم
 گاو شیرده، گاو گوشتی و یه نوعش که پشت فرمون میشینه.



1399


‏از مشکلات فرار کردن رو همه بلدن اونائی که متفاوتن میمونن و مشکلات رو حل میکنن یا حداقل به حل کردنش کمک میکنن.