بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

1603


وقتی یه مرد خیانت‌ می‌کنه معمولن بقیه این جمله رو میگن: ولی زن خودش سرتر و خوشگل‌تر بود.



1602


بعضی خاطرات مثل عطر مشهدی می‌مونن، هیچوقت پاک نمیشن.



1595


آدمها بدون ما هم‌ به زندگی‌شون ادامه میدن، خودمون رو زیاد جدی نگیریم.



1577


‏عشق لحظه‌ای و دفعیه، یعنی رخ میده و برای مدتی کوتاه یا بلند تا وصال ادامه پیدا می‌کنه و بعد از وصال به مرور شور و هیجانش کم‌ میشه و تبدیل به علاقه و دوست داشتن میشه، خیلی از عشاق پس از رسیدن به اون مرحله وصال نمیتونن تبدیلش کنن به علاقه و بعد از مدتی جدایی رخ میده.




1565


‏و توی لعنتی هنوز زیبایی در میانه‌ی رنج کشیدن زمین.


ای‌لیا



1561


‏شبیه فاحشه‌ای که پایش را روی پایش انداخته در اتاقی با نور قرمز سیگار می‌کشد و منتطر مشتری بعدی‌ست، زندگی گاه اینقدر واقعی‌ست ...



1554


‏و من فهمیده‌ام در خوابِ کودکی که یک پایش از تخت آویزان است و سروته خوابیده، زندگی رخ می‌دهد.



1543


‏آنکه کمتر می‌گوید رنج بیشتری می‌کشد ...



1535


‏زن حوله‌ی حمام را باز کرد آمد از روی دستگیره در پیراهن چارخانه‌ی مرد را برداشت پوشید و دکمه‌ها را بست، پیراهن مرد تا بالای رانهای زن رسید، توی آینه نگاه کرد و موها را پشت سر جمع کرد، چشمها را بست، نفس عمیقی کشید بوی مرد پیچید توی دماغش.



1529


عادت می‌کنیم، به زندگی، به اینکه چیزی کم است ...



1528


+ هیچوقت از پیشت نمیرم! - هیچوقت این رو نگو، آدمها همیشه میرن.



1527



یه سری خاطرات مثل جای خالی دندونه، هی زبون‌ میزنی یادت میاد قبلن اینجا دندون بوده.



1519


‏بعضی روزها آدم شبیه آن گربه‌ایست که تریلی هجده چرخ از رویش رد شده است، نه عاشق است نه غمگین و نه تنها فقط له شده است!


من و ایلهان برک حین صرف املت


1516


‏یک بوی نرم عطر زنانه‌ای داره از کولر میزنه توی هال تنها چیزی که محتمله زنی زیباروی آن بالا وسط کولرها چرخ میزند و میرقصد!



1505


‏+ ببین بیا خونه طوطیم داره گل میزنه!
- اسکل! (گوشی را میکوبد)

طوطی رول رو داد دست پسر و گفت: بازم باور نکرد نه!